.

ساخت وبلاگ
آخرهفته تون شادشاد یه سلام گرم یه آرزوی زیبا یه دعای قشنگ برای شمامهربانان الهی شادیاتون زیاد غم هاتـون کم وزندگیتون پراز❤️عشـق❤️باشه ....
ما را در سایت . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : silenzioo بازدید : 89 تاريخ : جمعه 17 آبان 1398 ساعت: 9:06

آخرین روز مردادهم از راه رسید "خوب" یا بد مرداد ماه تمام شد الهي "شهریور" براتون "برکت" "شادي" "آرامش" خوشبختي موفقیت و "نگاه خدا" را به همراه داشته باشه "آمین" ....
ما را در سایت . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : silenzioo بازدید : 54 تاريخ : جمعه 17 آبان 1398 ساعت: 9:06

آخرین پنجشنبه‌ی مرداد استمسافران بهشتی آن سو چشم به راه هدیه چیز زیادی نمی‌خواهند یک شاخه گل یا اگر در توانتان نیست فاتحـه و صلوات کافیست... ....
ما را در سایت . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : silenzioo بازدید : 65 تاريخ : جمعه 17 آبان 1398 ساعت: 9:06

زیادی رعایت کردن حال دیگران باعث میشه گاهی خود آدم ضرر کنه ....
ما را در سایت . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : silenzioo بازدید : 104 تاريخ : چهارشنبه 5 مهر 1396 ساعت: 6:08

هیأت مدیره استقلال برای انتخاب مربی جدید از کاپلو و مارچلو لبپی شروع میکنن، آخرشم صمد مرفاوی میاد.......... ....
ما را در سایت . دنبال می کنید

برچسب : استقلال, نویسنده : silenzioo بازدید : 108 تاريخ : چهارشنبه 5 مهر 1396 ساعت: 6:08

بهشت زیر پای مادرانه

و متاسفانه هندرفریم رفت بهشت.

خخخخخخخخخخخخخخخ

....
ما را در سایت . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : silenzioo بازدید : 75 تاريخ : چهارشنبه 5 مهر 1396 ساعت: 6:08

سیزده هفته‌ی پیش

سیزده موشِ سیاه

سیزده کفشِ تمامی سوراخ

در علف‌ها دیدند

و چه بی‌شرمانه

همه را بلعیدند.

....
ما را در سایت . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : silenzioo بازدید : 64 تاريخ : سه شنبه 3 مرداد 1396 ساعت: 22:48

ﺷﺨﺼﯽ ﺑﺎ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﺷﺨﺼﯽ ﺍﺵ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺕ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ . ﻣﻮﻗﻊ ﺍﺫﺍﻥ ﻇﻬﺮ ﺗﻮﯼ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺟﺎﺩﻩ ﻫﺎﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺷﻬﺮ، ﺭﻭﯼ ﺗﭙﻪ ﺍﯼ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﮐﺮﺩ ﭼﻮﭘﺎﻧﯽ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﻧﻤﺎﺯ ﺍﺳﺖ ﻭ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻥ ﻫﻢ ﮐﻨﺎﺭﺵ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﭼﺮﺍ . ﺍﺯ ﺩﯾﺪﻥ ﺍﯾﻦ ﺻﺤﻨﻪ ﻟﺬﺕ ﺑﺮﺩ ﻭ ﺧﻮﺩﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﭼﻮﭘﺎﻥﺭﺳﺎﻧﺪ. ﺍﺯ ﺍﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﻣﻮﺟﺐ ﺷﺪﻩ ﺗﺎ ﻧﻤﺎﺯﺕ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﺍﺩﺍ ﮐﻨﯽ.ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ﻭﻗﺘﯽ ﻣﻦ ....ادامه مطلب
ما را در سایت . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : silenzioo بازدید : 51 تاريخ : سه شنبه 3 مرداد 1396 ساعت: 22:48

پسر هشت ساله‌ای مادرش فوت کرد و پدرش با زن دیگری ازدواج کرد. یک روز پدرش از او پرسید: «پسرم به نظرت فرق بین مادر اولی و مادر جدید چیست؟»پسر با معصومیت جواب داد: «مادر اولی‌ام دروغگو بود اما مادر جدیدم راستگو است.»پدر با تعجب پرسید: «چطور؟»پسر گفت: «قبلاً هر وقت من با شیطنت هایم مادرم را اذیت می‌کرم، ....ادامه مطلب
ما را در سایت . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : silenzioo بازدید : 73 تاريخ : سه شنبه 3 مرداد 1396 ساعت: 22:48

تجملات هیچ جاذبه ای برایم نداشت
من چیزهای ساده رادوست دارم
کتابهارا...تنهایی را...یابودن با کسی که تو را"میفهمد".

....
ما را در سایت . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : silenzioo بازدید : 87 تاريخ : سه شنبه 3 مرداد 1396 ساعت: 22:48